- ای كاش دعاي مرگ برای دیگر ملتها از دهان ايرانيان بيوفتد
- حدیث روز/ پیام سیدالشهدا(ع) به یزیدیان درباره مرگ در راه خدا
- امام محمد باقر علیه السلام
- دیدید امسال کربلا نرفتیم، چه شد؟
- زن در نظام آفرینش از منظر آیتالله مصباح یزدی
- یکی از کارمندان شهرداری ارومیه میگفت:
- او ناصرالدین نیست، ناصرالکفر است
- غرب برای کدام ترس، گریبان میدرد
- آزادی یعنی چه
متن شعر هتل کوبورگ :
من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
گرمتر می شود مذاکره ها
تنگتر می شود محاصره ها
این چه بازیست این چه شطرنج است
که نصیب پیادهها رنج است
این چنین گفتوگو که دید و شنید
گفتوگو زیر سایه تهدید
به شجاعان این دیار قسم
که از افسون ترس میترسم
چه کنم دست دشنه را خوانده ست
زخمهایی که بر تنم مانده ست
دیدهام من به دستهای شما
ردّ خون برادرانم را
چه بگویم نمیرود از یاد
تلخی بیست و هشتم مرداد
آن طرف موج خندههای شماست
ناو وینسنس، این طرف پیداست
شاهدان دوبارهی مایند
خیل تابوتها که میآیند
چند نسل است روی شانه ما
میرود کاوانی از شهدا
خیل کودککشان نامردند
پی راه هجوم میگردند
روبهان راه خدعه را بلدند
جرزنان دقیقهی نودند
هند خونخوار و خندههای ژکوند
عمر و عاصان شیکپوش بلوند
چشمشان بر حریممان تا کی
ناظران آژانس سی آی ای
خطّ پروندههایشان پیداست
نقشهی قتل شهریاریهاست
رگ تحریم میزنیم به کار
همت ما مباد صرف قمار
گرچه نمرود هیزم آورده ست
باز دست خداست بالادست